English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (711 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disjunctive U حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydrogen bonding U پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
ostensibly U بظاهر
conjunctive U عطفی
verisimilar U بظاهر درست وحقیقی
ideas if reference U افکار عطفی
conjunctive concept U مفهوم عطفی
conjunctions U ترکیب عطفی
conjunction U ترکیب عطفی
conjunctive reinforcement U تقویت عطفی
conjunctive model U الگوی عطفی
On the face of it. Outwardly. U بظاهر امر ( بر حسب ظاهر )
In appiarance it is a strong building. U بظاهر ساختمان محکمی است
nonconjunction U ترکیب غیر عطفی
conjunctions U عطف ترکیب عطفی
conjunction U عطف ترکیب عطفی
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
One must not judge by appearances . U بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
irish bull U بیان بظاهر موافق و درحقیقت مخالف
acceptation U قبول معنی عرف معنی مصطلح
intellectualist U کسکیه اهمیت بسیار بقوه تعقل میدهدو انرامطلقاسرچشمه دانش میداند
rumormonger U کسیکه شایعه میسازد
nitrobenzene U ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
paralogist U کسیکه قیاس نادرست میسازد
signifies U معنی دادن معنی بخشیدن
signify U معنی دادن معنی بخشیدن
signifying U معنی دادن معنی بخشیدن
coordinate conjunction U حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
gill net U گیر کرده ماهی را گرفتار میسازد
panic monger U کسیکه با دادن خبرهای بی پروپامردم را دچارهراس میسازد
granulose U ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
evil genius U روح یافرشتهای که هلاکت شخص رافراهم میسازد
house martin U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
improviser U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
house martins U یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
pilot engine U ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
double bar U دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
improvisor U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
voice U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
printnow letter.doc U DOS یا 2/OS به جای علامت 1% نام فایلی را که تایپ شده است قرار میدهدو DOC.LETTER را روی چاپگر چاپ میکند
voicing U کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
relief hole U سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
diplexer U وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
martin U نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
jack pot U دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
angle drill U ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
subordinate coajunction U حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
anti balance tab U بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
associated U هم پیوند
associating U هم پیوند
anastomosis U پیوند
associates U هم پیوند
connexion U پیوند
grafts U پیوند
transplantation U پیوند
hyphen U پیوند
hyphens U پیوند
consociation U پیوند
unrelated U بی پیوند
associate U هم پیوند
ligature U خط پیوند
strapping U پیوند
linkages U پیوند
inosculation U رگ پیوند
linkage U پیوند
inosculation U پیوند رگ ها
imping U پیوند
nexus U پیوند
bond U پیوند
grafter U پیوند زن
graftage U پیوند
colligation U پیوند
grafting U پیوند
slurred U پیوند
graft U پیوند
ligament U پیوند
bonding U پیوند
ligaments U پیوند
link U پیوند
relation U پیوند
synthesis U پیوند
syntheses U پیوند
merging U پیوند
connexions U پیوند
connection U پیوند
slurring U پیوند
slurs U پیوند
zonule U پیوند
grafted U پیوند
slur U پیوند
acetylenic linkage U پیوند استیلنی
link U پیوند دادن
ionic bond U پیوند یونی
confederacy U اتحاد پیوند
confederacies U اتحاد پیوند
acetylenic link U پیوند استیلنی
acetylenic bond U پیوند استیلنی
protocol U پیوند نامه
acetylene linkage U پیوند استیلنی
acetylene link U پیوند استیلنی
protocols U پیوند نامه
acetylene bond U پیوند استیلنی
ablosung U پیوند گسلی
additives U پیوند کد مخابراتی
additive U پیوند کد مخابراتی
organ transplantation U پیوند عضو
ogee U منحنی پیوند
neural bond U پیوند عصبی
outcrossing U پیوند دو نژاد
hybridization U پیوند زنی
multivincular U بسیار پیوند
multiple bond U پیوند چندگانه
mismarriage U پیوند نامناسب
metallic bond U پیوند فلزی
mesalliance U پیوند ناجور
long splice U پیوند بلند
localized bond U پیوند مستقر
linked U پیوند یافته
linker U پیوند دهنده
linkage time U زمان پیوند
link register U ثبات پیوند
osteoplasty U پیوند استخوانی
hyphenate U با خط پیوند نوشتن
equatorial bond U پیوند استوایی
cross breeding U پیوند دوجنس
covalent bond U پیوند کووالانسی
communications link U پیوند مخابراتی
communication link U پیوند ارتباطی
cold link U پیوند دستی
cold link U پیوند سرد
chink grafting U پیوند غلافی
crossbreed U پیوند زدن
cut splice U پیوند میانی
data link U پیوند دادهای
engraft U پیوند زدن
electrovalent bond U پیوند الکترووالانسی
dynamic link U پیوند پویا
doubly linked U با پیوند مضاعف
double bond U پیوند دوگانه
eye splice U پیوند چشمی
defragmentation U پیوند تکه ها
dative bond U پیوند داتیو
data link U پیوند داده
chink grafting U پیوند اسکنهای
bond angle U زاویه پیوند
heat affected zone U ناحیه پیوند
bent bond U پیوند خمیده
basic linkage U پیوند اساسی
back splice U پیوند وارون
back splice U پیوند معکوس
axial bond U پیوند محوری
atomic bond U پیوند اتمی
anaplasty U پیوند کاری
bond distance U طول پیوند
bond length U طول پیوند
bond energy U انرژی پیوند
chemical bond U پیوند شیمیایی
chain splice U پیوند زنجیری
graftage U پیوند زنی
bond strength U قدرت پیوند
bond rupture U گسیختن پیوند
bond polarity U قطبیت پیوند
bond order U مرتبه پیوند
bond moment U گشتاور پیوند
hydrogen bond U پیوند هیدروژنی
outer connection U پیوند برونی
splicing U پیوند کردن
syntropy U پیوند سالم
three center bonding U پیوند سه مرکزی
tie bar U اهن پیوند
bonding U تشکیل پیوند
root graft U پیوند ریشهای
associations U پیوند ارتباط
radio link U پیوند رادیویی
association U پیوند ارتباط
buckets U منحنی پیوند
synchondrosis U پیوند غضروفی
sailmaker splice U پیوند چادردوز
splices U پیوند زدن
splicing U پیوند زدن
syndesmosis U پیوند رباطی
bucket U منحنی پیوند
single bond U پیوند یگانه
splices U پیوند کردن
spliced U پیوند زدن
short splice U پیوند کوتاه
spliced U پیوند کردن
splice U پیوند زدن
splice U پیوند کردن
transplantable U پیوند شدنی
single bond U پیوند ساده
flange U پیوند لوله
unions U پیوند وصلت
polar bond U پیوند قطبی
flanges U پیوند لوله
union U پیوند وصلت
graft U پیوند گیاه
underpass approach U نشیب پیوند
warm link U پیوند گرم
Recent search history Forum search
1frangible
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1معنی لغت overfit
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1FIRST Team Number
1معنی‌‌‌‌‌‌کلمه‌ی‌عشرت
1popsicle
1time is prceious it has great
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com